حســــ خوبیه ...
×حسـ خوبیه به خودتـ میای میبینی
به کسی که خردتـ کرده وبدجور بهتـ ظلم کرده
دیگه نه نیازی داری نه احساسی.
اما اونـ داره از بی تو بودنـ
میمیره...
ﭼﺮﺍ ﻫﻤشـ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ!!!!!!
ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﺗﻮ ﺭﻭحـ ﻫﻤﻪ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻧتــ ﻣﯿﮑﻨﻦ...
ﺗﻮ ﺭﻭﺡ ﻫﻤﻪ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺁﺩﻣﻮ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ
ﺑﻌﺪﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣتــ ﻭﻟتــ ﻣﯿﮑﻨﻦ...
ﺗﻮ ﺭﻭﺡ ﻫﻤﻪ ﺑﯽ ﻣﻌﺮﻓﺘﺎ...
ﻧﺎﻣﺮﺩﺍ...

بــــعـــضـــی هــــــــــــا بـــــــه مـ ـ ـ ـ ـ ـا نمیخوردن!
مـے گـُفـ ـت پـ ـآے رَفـ ـتـَ ـن نـَבآرَم ...
رآسـ ـت مـے گـُفـ ـت ...
بـ ـآ " سـَ ـــر " رَفـ ـت ...

بــــعـــضـــی هــــــــــــا بـــــــه مـ ـ ـ ـ ـ ـا نمیخوردن !
مـ ـ ـ ـ ـ ـا جـــا خــالی دادیم خوردن به شمـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـا!
مبارکتون باشه !


مَـرב بـوבَטּ بـﮧکُـلُـفـت بـوבَטּ بـآزو و سینـﮧ نــے !
نَ ـشـﮧ ...

هــی پــسَـر...شایَـد بـ ـی
تـو بـودن واسَـ ـم سَـخـ
ـت بـ ـآشـ ـه
امـ ـا نمیزارم تَـصَــورت از مَـ
ـن فَـقَـ ـط رو
تَـخـت باشـ ـه

ڪـِﮧ یـادمـوכּ داد
زیـاد دور کـَسے بـگـَردے
آخـَرش مـیـزَنـِﮧ تـو ـــَرتــ . . . !
![]()
خیالت راحــتـــــــــــــ…
یه نفر ازم پرسید : میشناسیش؟؟!
هزارتا خاطره ازتــــ اومد
جلوی چشمم ،
اما فقط یه لبخند زدم و گفتم : میشناختمش…

خیالت راحــتـــــــــــــ…
شکسته ها نفرین هم بکننـــــــــــــــــد ، گیرا
نیــــــــــــست…!
نفــــــــــــــــرین ، ته دل می خواهــــــــــد
دل شکسته هم که دیــــــــگر ســـــــــر و ته
نــــــــدارد…

هــه !
یه دنیا دلم گرفته...
جسارت میخواهد
نزدیک شدن به
افکار دختری که روزها مردانه
با زندگی می جنگد
اما شب ها…
بالشش از هق هق دخترانه اش خیس است...
ای خدا جون
خودت یه راهی بهم نشون بده.....دوس دارم بمیــــــــــرم![]()
![]()
آخه اینهمه تنهایی حق من نیست.نمیدونم چرا یدفه همه چیز اینطوری شد !
خودت کمکم کن.............................................![]()
دارم میــــمـــــــــــــــــیرم ![]()
![]()
دلـــــ ـــنــوشـــــ ــــتـــ ـــــ ـــــ ـــه

وقتی چیکه چیکه اشکاتـــ روی گونتــ می ریزه…..
وقتی می گردی اونی رو پیدا کنی که می خوای …
بعد یه لحظه خودتم گم می کنی وقتی می خوای
بخندی اما اشکـــ امانتو بریده .… وقتی می خوای
گریه کنی اما غرور بهتـــ اجازه نمی ده .…
اونوقته که تازه می فهمی بغضتـــ داره داغونتـــ می کنه…..
اونوقته که می فهمی کسانی رو کم داری …
اونوقته که می فهمی هر کسی رو رها کردن راحت نیستـ …..
آره خودتم اینو خوب میدونی که اگه صداقت رو قبول نکنی
خدا بهت پشتـــ می کنه…… وقتی نمی دونی برای
آروم شدنتـــ باید چیکار کنی ….. وقتی هنوز تو لحظه هات
صدای نفس های ؟ جاری ….. اون زمان که اشک
از چشماتـــ حلقه حلقه پایین میاد ؛ اون زمان که
دل اشک هم شکسته ؛ مثه دل تو !!! آروم که
چشاتو ببندی ؟ می بینی همون گوشه ی متروکه ی
ذهنتــ که رهام کردی به امید خدا و خودت راه افتادی
تا به آسمون برسی …. خودت راه افتادی تا
سفر رو به پایان برسونی…. بدوون ؟ ...بدون پاهای ؟....
اما بین سفر احساس کردی که یه چیزی کم داری …
برگشتی که ؟ با خودت ببری !!! ؛ حالا … حالا …
اون دیگه نیستـــ … اون دیگه وجود نداره..
دیگه حرفی ندارم...






(..')/♥ ♥('..)